دلتون نخواد حدود یک ماهِ پیش به مناسبت سالگرد ازدواجمون توفیق شد رفتیم پابوس سلطان
یه سری قضایا پیش اومد که با طیاره رفتیم ( مایه دار هم خودتونید ! :) )
قسمت جالب قضیه مسیر رفتمون بود هواپیمامون خلبانِش خیلی مَشتی بود
یه مقدار که از مسیر گذشته بود مثل همه خلبانای دیگه یه ذره خارجکی صحبت
کرد و بعدش معذرت خواهی کرد بابت تاخیر پنج دقیقه ای این پرواز و در مورد
بادهایی که میومد توضیح داد که ممکن هواپیما رو تکان بده که طبیعیه و الخ
خلاصه که اواسط مسیر بودیم که این قطعه معروفِ رضا رضا از بلندگوها پخش شد و
خودِ آقای خلبان هم یه روایت از حضرت سلطان علیه السلام گفتن رو آسمون
مشهد هم که بودیم صلوات خاصه رو پخش کردن خعلی باصفا بود .
پیاده که شدیم داخل اتوبوس بودیم که یه روحانی جوونی با سرعت اومد سوار شد و
از یه بنده خدایی که لباساش شبیه مهمان دارها بود پرسید حاج آقا کمالی ؟
ایشون هم گفتن بعله من هستم روحانی قصه ما :) گفت ابوی بنده تعریف شوما رو
خیلی کردن بعد رو کرد به یه روحانی مسن و از خلبان کمالی تعریف کرد که هر
پروازی که دارن یه روایت از معصومین علیهم السلام میگن
پروازهای خلبان کمالی هم در نوع خودش جالب بود تهران نجف – نجف مشهد – تهران مشهد – و بالعکس
خلاصه که زیارتی که نکوست از پرواز رفتش پیداست :)
دعا بفرمایید یا علی علیه السلام