باب الرضا
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ق.ظ
با اینکه باب الجواد یه چیزِ دیگه س ولی خُب اینم خیلی قشنگِ، خودم انداختم ( ریسه رو دارید؟ :) )
وقتی بساط گریه مهیا نمیشود؛
وقتی که "بغض"، درون گلو جا نمیشود!
وقتی تمام شب به در ِ خانهی کریم؛
در میزند گدا و دری وا نمیشود...
وقتی جواب نامهی مجنون بیقرار؛
آید به سمت خانهی لیلا، نمیشود!
وقتی پس از
معاینهها گویدت طبیب:
"این قلب مردهست" مداوا نمیشود...
وقتی که
انتظار سحر میکُشد تو را
با این شب دراز که فردا نمیشود!
یک راه مانده
بهر تو، آنهم زیارت است...
(مشهد برو، دستی به دامن موسی الرضا بزن)
هرچیز از او شنیده میشود، الا "نمیشود"
۹۲/۰۳/۱۰
آقا عجیب گرفته دل من برایتان...
عکس دلنشینی گرفتید. دلمون رو خیلی هوایی کرد...
ممنون از حضورتون
موفق باشید.